که در سفر استانی اش به یزد و کرمان به شکلی غافلگیرانه توپخانه را علیه مخالفان و منتقدانش فعال کرده بود، فکرش را هم نمی کرد که در مخالفت با او چنان اجماع نانوشته ای شکل بگیرد که نه فقط خودش که کل دولتش را به چالش بکشاند.واکنش های سخت از سمت لایه های مختلف قدرت چنان شوک بزرگی به او وارد کرد که تمام معادلاتش را بهم ریخت و او مستاصل به دنبال راهی بود تا خود و دولت خسته اش را نجات دهد. دولتی که اینک با سنگین ترین و سخت ترین و از قضا منسجم ترین مواجهه ی گسترده مخالفان و منتقدانش از سال 92 تاکنون مواجه شده بود به ناچار باید موضوع و بهانه ای پیدا می کرد تا زمین بازی را به نفع خودش تغییر دهد و برای این کار یک راه بیشتر نداشت و آن انفجار عمومی از طریق اعلام قیمت جدید بنزین بود؛ اقدامی که قبلا در شورای هماهنگی قوا مصوبه اش را گرفته  و در زیر عبای خود داشت.

اقدام و اتاق فکر امنیتی اش در اعلام ناگهانی نرخ جدید بنزین ـ علیرغم تکذیب های مکرر وزیر و سخنگوی دولتش در روزهای قبل ـ را می توان به مثابه یک کودتا دانست، کودتایی که امنیتی ترین رئیس جمهور ایران با درگیر کردن مقام رهبری هزینه آن را برای حاکمیت بسیار بالابرد. درواقع او با این کار از رهبری انتقام گرفت چرا که  تصور می کرد بخش قابل توجهی ازهجمه های مخالفان و منتقدانش با چراغ سبز ایشان انجام می گیرد.

جدای از رهبری، شاید بتوان فوری ترین نتیجه این کودتا را متوجه قوه قضاییه و سید ابراهیم رییسی دانست؛ او که در ماههای اخیر با اقدامات سنگین و اعتمادآفرین خود در میان مردم و افکار عمومی به پرچمدار مبارزه با فساد و پیشگام جریانی بدل شده بود که اندک اندک اعتماد مخدوش مردم به حاکمیت را در مسیر ترمیم جلو می برد به ناگاه میدان را به بازیگران امنیتی رییس جمهور واگذار کرد.

تیم آقای رییس جمهور با برنامه ریزی دقیق و حساب شده و با کمک رسانه های دراختیار، ضمن فضاسازی لازم از همان ساعات اولیه اعلام نرخ جدید بنزین، بر نقش شورای هماهنگی قوا و موافقت روسای قوای دیگر با این مصوبه تاکید و تصریح کردند. همین جریان سازی امنیتی ـ رسانه ای کار خودش را کرد و افکار عمومی که تا همین دیروز با امیدواری اقدامات و تلاشهای سید ابراهیم رییسی را نظاره می کرد به یکباره علامت سوال و تعجبی بزرگ در پیش نامش نهاد.

مشاوران امنیتی به خوبی از ضعف حلقه مشاوران ابراهیم رییسی آگاه بودند و او را به باتلاقی کشاندند که به مراتب دهشتناک تر،کشنده تر و نابودکننده تر از باتلاق تتلو بود.

همین مشاوران گذشته از رییسی، در پازل حساب شده خود به خوبی نزدیکان و اطرافیان رهبری را نبز با خود همراه کردند به نحوی که قبل از بلند شدن فریادهای اعتراض جامعه نخبگان و یون درون نظام، ایشان صبح یکشنبه در جلسه درس خارج فقه خود به گونه ای سخن گفته و از تصمیم سران قوا حمایت کردند که جامعه نخبگانی منتقد در شوک موضعگیری ایشان قرار گرفتند. این موضعگیری محصول لابی همان هسته مشاوران امنیتی با مجموعه بیت بود که هرچند رهبری از نقطه نظر امنیتی ناگزیر از اتخاذ چنین موضعی بود اما در کل قابل دفاع نبود. برنده ی این موضعگیری پیش و بیش از دیگران بود که با کمک اتاق فکرش به خوبی رهبری را هم به میدان کشانید و برای او هزینه ای سنگین ساخت.

با یک تیر چند نشان زد، هم رهبری را متحمل هزینه ای بسیار سنگین کرد ـ که البته این خود نتیجه ضعف حلقه مشاوران ایشان و فقدان مشاوران دلسوز،آگاه،شجاع،جسور و با تدبیر در اطراف رهبری و بیت ایشان است ـ و هم توانست جریان اعتماد عمومی مردم به قوه قضاییه و به تبع آن حاکمیت را که در حال شکل گیری و ترمیم بود به چالش بکشد و هم تا حدی تاوان برخورد با نزدیکانش را از سید ابراهیم رییسی بگیرد و هم تلاش کند تا در بازی باخته ی جریانات درون خبرگانی» برای فردای پس از آیت الله ای عرض اندام کرده باشد. خلاصه اینکه این اقدام کودتایی علیه سه جایگاه بود: مردم،رهبری،رییسی.

بدون تردید نظام جمهوری اسلامی سالهای سال هزینه و تاوان این کودتا را خواهد پرداخت و هرچند افکار عمومی امیدوار به محاکمه نیست، اما تاریخ» او و ژنرالهایش را محاکمه خواهد کرد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها